شاعر خدادادرامش زاده این شعرتقدیم کردم به شهدای روستای عزیزمان  جلیان (روحشان شاد ویادشان گرامی باد)

 ( راهشان پر رهرو ویادشان گرامی باد )

این مثنوی از سرودهای جدیدم است که این من تقدیم کردم به شهدای روستای عزیزم جلیان

هرچند که ما لایق شهدا نیستیم

اسامی هفده پرستوی مهاجر، شهدای روستای جلیان 

سرداراحدشهید مرتضی جاویدی«شهید محمد خیری«شهید رحیم رجبی«شهیدمحمد رضایی

 شهید یوسف روستایی«شهیدهمت کریمی«شهید نعمت کریمی«شهید مصطفی زارع

شهید اکبرآزادی«شهید صابرزارعی«شهید ولی الله زارع«شهید محمود اوتراب

شهید علی یار صادقی «شهید راهدار صادقی«شهید محمد علی جوکار

 شهید اکبر رضایی«شهید داوود رضایی 

 

  ورودش اولین شیران ببینی««چو خوابیده زمین غران ببینی

کنامش بود یوسف به مردی««  ستایش کن تو روح آسمانی 

ورود دومین شیران سعادت «« چو الیاتی به غیرت بود نامت

شهید نعمت شهید با خدا بود «« که روحش از زمینیها جدا بود

رسیدیم سومین شیران جنگی «« ابر مردان تاریخان جنگی

شهید اشلو بود با سر فرازی ««که یادش در دلامون ماندگاری

چه تاریخی دوباره زنده کردی «« تو سردار احد را زنده کردی

به پشانیش زده بوسه امامش«« شهید جاویدی ، جاوید شد برایش

رسیدم چهارمین شیران جنگی «« توگفتی از صداقت از یرنگی

شهید همت رقم خورد سرنوشتش««که تاریخش چنین بود سر گذشتش

ببینین مصطفی این سرگذشتش  ««که خاکش کربلا شد سرنوشتش

جدا گشت از شهیدان ولایت «« که گمنامیش بماند تا قیامت

تو مادربی قرارکردی ورفتی«« چو ناکامی زگمنامی ازاین دنیا برفتی

شهید ششمین اخلاص نامش «« ولی الله بود زارع  به یادش

به یاد اون دعاهای کمیلش «« جگر ها سوخته شد روز وداعش

شهادت آرزویش بود بردل «««نمازهایش به مسجد جامع، ما مانده بردل

چه شیران هفتمین مردان جنگی «« گذشت از جان خود با آن زرنگی

بگو نامش که طاقت نیست بردل «« صدایش کن شهید، جوکار از دل

که یادش در دلامون ماندگاری «« که روحش شادو یادش زند گانی

رسیدیم هشتمین شیران دوران «« تو کردی از رضا یادی به دوران

سید باوفا نامش چه محمود «« که جدش با شهادت گشته محشور

چه شیران نهمین با اون صداقت «« به ناموس و وطن اون کرد حمایت

بگو نامش که ازاو گشته یادی«« شهید اکبر ز دوران مانده نامی

  بگفتم دهمین شیران جنگی ««علی یار، صادقی همرزم جنگی

شهادت را تو بوسیدی ورفتی«« به یادت ماندگاری ماندو رفتی

 به یازده شیر اون دوران رسیده «به ناکامی چه داوود، رضاییها رسیده

به هنگام وداع زیر لبانش «« حسین و سر جدا صوت صدایش

 دوازده شیر میدان بود نامش «««««« شهید، صابر که دنیا کرده یادش

  به سیزده شد شهید شیر میدان «« که تا یادش کنم من از دل وجان

کنم من افتخار اون به دایی «« شب جمعه بیایم من گدایی

شهادت افتخاری بود برایش «« محمد، خیری بوداون یادو نامش 

رسیدیم چهاردهمین شیر میدان «« رحیم رجبی یادش به دوران

شهید گشته وزیادش مانده بردل «« چو مهر افتخاری مانده بر دل

  به پانزده شده شهید شیر غران «««چویادش ماندگاری مانده برجان

که نامش او محمد بود رضایی«««به روز رزم شهادت افتحاری

چو راهدار، صادقی بود مرد میدان «««به شانزده اون شهید شیر میدان 

 به نام آن که با آخر تمام شد «« زهنگام جوانی شربت عشق شهادت افتخار شد

 زشیران مثنوی ها ساخت رامش «««« چو تقدیم شهیدان کرد شعرش

 چو زنده داشتن  خون شهیدان «« زکمتر از شهادت نیست یادش

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: